گاه آرزو مي كنم زورقي باشم براي تو
تا بدان جا برمت كه مي خواهي.
زورقي توانا
به تحمل باري كه بر دوش داري،
زورقي كه هيچگاه واژگون نشود
به هر اندازه كه نا آرام باشي
يا متلاطم باشد
دريايي كه در آن مي راني.
تا بدان جا برمت كه مي خواهي.
زورقي توانا
به تحمل باري كه بر دوش داري،
زورقي كه هيچگاه واژگون نشود
به هر اندازه كه نا آرام باشي
يا متلاطم باشد
دريايي كه در آن مي راني.
ای کاش میتوانستم تو را از تمام این همه دلهره، عذاب، خستگی، عدم آزادی و …. دور کنم و خودم هم عدم آزادی تو نباشم
تویی که عاشقانه دوستت دارم …
من تنها به درد می نگرم و می گریم کاش هرگز از یاد نمی بردم که رنج بردن چه آسان است آن هنگام که کسی را دوست می داری .از این پس به تو می نگرم واز رنج هر چه می خواهد باشد زندگی می سازم.
پاسخحذف