دوشنبه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۸۶

امان از عقب ماندگی فرهنگی


امان از عقب
ماندگی فرهنگی



شيلپا شتی هنرپيشه پرکار قبلی باليوود و برنده شو تلويزيونی
Big Brother

در انگيس است که اخيرا جنجال عظيمی حول او بر پا شد. بطوريکه
جرج بوش و تونی بلرهم کارهای کم اهميت تر خود مثل بازی با جان يک ملت در عراق و
تصويب قانون خلع يد مردم و بسط يد کمپانی هايی بين المللی در مورد منابع نفتی عراق
را کنار گذاشته و تمام هيبت خود را روی اين ماجرای پراهميت انداختند
.



قضيه اين بود که برخورد برخی از شرکت کنندگان آن برنامه با
شيلپا، نژادپرستانه و تبعيض آميز بود يا چنين تلقی شده بود و اين امر خشم هموطنان
هندی او را بر انگيخت. سياستمداران انگليسی هم چون دستشان پاک است و درطول و عرض
تاريخ خود - چه در مستعمرات قديم که روزی خورشيد در آن غروب نمی کرد، چه در دوره
جديد درجزيره ديگو گارسيا يا در جزايرفالکلند، در تهران 1953 يادر کابل و
بغدادهزاره سوم - هرگز به هيچ تنابنده ای تبعيض روا نداشته اند- به اين ميدان
"خطير" وارد شده و از شيلپا حمايت به عمل آوردند و"دموکرات" بودن خود را اثبات
کردند. در مورد ماجرای برده داری هم که اخيرا يک جشن به افتخار خودشان به مناسبت
لغو برده داری برپا کردند وهيچ لکه ای ، قديم يا جديد، بر پيشانی دولت علياحضرت
باقی نماند. ماجرای شيلپا هم خوشبختانه به خوبی و خوشی خاتمه يافت و شيلپا در
برنامه بيگ برادر برنده شد و حالا با جت خصوصی به هند ميرود و می آيد والهام بخش
دانس بارهای متعلق به باليوود در بنگلور شده و کتاب های آشپزی و خانه داری می نويسد
و عطر می سازد تا همه زن ها با استفاده از آنها مثل خود او خوشگل و تو دل برو بشوند
.



به هر حال به شيلپا کم محلی کنيد، برخی از ,هموطنان, او جوش می
آورند. شيلپا را ببوسيد باز هم برخی از ,هموطنان, او جوش می آورند. جالب اين است که
در کشوری که باليوودش با هاليوود رقابت ميکند و موضوع اصلی اکثر فيلم های باليوودی
اش هم عشق و عاشقي، و دانس و رمانس است، عکس های بوسه طبق قانون، "صور قبيحه" و جرم
محسوب ميشود! امان از عقب ماندگی
.



حکمت عوام و حکمت
آدام اسميت



ميتوان حکيمانه سرتکان داد و گفت اين هند هم کشور تناقض هاست.
اما عيبی هم ندارد که ,عوامانه, چشمک زد و گفت بعضی ها هم خوب بر اين تناقض ها سوار
ميشوند. می گوئيد نه از آقای آبيهشک باچان که اخيرا آخرين "عروسی قرن" را راه
انداخت و يک عدد ملکه زيبايی را به خانه بخت برد، بپرسيد. يا از خانم اليزابت هرلی
و همسرش که يک ثروتمندی از تبار هندی - آلمانی است و قبل از آقای باچان يعنی در
مارس امسال يک عروسی قرن ديگر راه انداخته بودند که دو ميليون پوند هزينه برداشت.
هرچند برای چاپ گزارش و عکس های عروسی که ميهمانی اصلی اش خصوصی بود يک قرار داد 4
ميليون پوندی با يک مجله انگليسی بست. وقتی ميگوئيم ثروتمندان هميشه اجناس را
ارزان ميخرند، برخی فکر ميکنند ما عوام عقل درست و حسابی نداريم.
اما ما عوام
تقصير نداريم. ما که لياقت و عقل آن را نداريم در هارواد و اکسفورد نام نويسی کنيم.
هم حکمت و هم حساب را دم در مغازه يا توی خيابان ياد ميگيريم. وقتی به قصاب
ميگوييم يک سير گوشت بده و او رگ و ريشه و چربی گوشت را ميبرد و مياندازد توی دست
ما و گوشت خالص و اعلای بی رگ و ريشه را ميدهد به مشتری "محترم" و دارای اعتبار
خودش و هر دو را به يک قيمت حساب ميکند می فهميم "وظيفه اجتماعی" ما اين است که جنس
را گران تر از ثروتمندان بخريم
. حالا همين را اقتصاد دانان آکادمی ديده اينطور
تعريف ميکنند: برای اينکه يک جامعه خوب اداره شود، بايد همانطور که آدام اسميت گفت
به طمع قصاب دل ببنديد نه به انسان دوستی او. اينطوری است که عقل عوام و عقل خواص
به دو روی يک سکه تبديل ميشوند. عالمان و آکادميسين هاميگويند سواری بر تناقضات يک
حکم علمی است و "وظيفه اجتماعی" همه اين است که برای اداره جامعه "به نحو بهينه" از
اين "حکم علمی" تبعيت کنند. ما آه می کشيم ولی به "وظيفه اجتماعی" مان تن ميدهيم
چون اين احکام از"حکمت خدا"، و "سنن باستانی" مان و يا "شرع مقدس"مان و "احکام امرا
و فقها ووزرا و عالمان و اقتصاد دانان" و همه نخبگانی که لطف کرده و برای بهبود
امور عالم روی گرده ما نشسته اند، سر چشمه گرفته است
.



البته ما بايد ناشکر نباشيم. ثروتمندان از فکر ما غافل نيستند.
همين خانم اليزابت هرلی که ستاره عروسی قرن ماه مارس بود، يکی از ستاره های برنامه
های خيريه پرنس چارلزوليعهد عاليقدر انگليس است. آقای گير و خانم شيلپا را هم که
ديديم در مراسم مبارزه با ايدز شرکت داشتند که بلای عقب ماندگی توده به آنها اصابت
کرد. برادر براد پيت هم برای کمک به فقرای جهان در هند مشغول بنايی است. خلاصه حالا
تحت راهنمايی سازمان ملل چشم اميدمان به ستاره های ميلياردر سينما و ورزش و دنيای
سياست و تجارت و البته کاخ های سلطنتی است.خدای ما عقب مانده ها حفظ شان کند
.



از قضايای مهم جهان يعنی بوسه بيگناه، شيلپا شو و عروسی های قرن
در هند دور نشويم. راستی خانم اليزابت هرلی هم شايددادگاهی شود. بعضی روزنامه های
جنجالی در هاليوود نوشته اند که خانواده داماد خيلی عصبانی اند. شايد هم برای بالا
بردن فروش نشرياتشان اين خبر را جعل کرده اند، ولی به نوشته آنها جرم هرلی اين است
که در عروسی سنتی هندی با لباس ساری هندی که بخشا در بمبئی به اجرا در آمد اين گناه
ها را مرتکب شده است
:


*
زياد گوشت بدنش را نشان داده است.


*
ماچ و بوسه ردوبدل کرده است که برخلاف سنت هندو است.


*
قبل از شروع مراسم در بمبئی الکل نوشيده است.



و بالاخره اينکه هنگام ورود به معبد کفشش را در نياورده است.



همين روزنامه ها نوشته اند که يک مرد عامی هندی که با عروس و
داماد هيچ آشنايی ندارد ميخواهد يک شکايت رسمی تقديم دادگاه بکند. زيرا در قوانين
هند جا برای مجازات توهين به فرهنگ هندی باز شده است و ديديم که از آن عليه ريچارد
گر استفاده شد
.



می بينيد با اينکه حکمت و فرهنگ عوام آن روی حکمت و فرهنگ آدام
اسميت است، گاهی بر ميگردد و يقه خود خواص را ميگيرد. اما صبر کنيد! قانون را که
عوام نمی نويسند، نخبگان و خواص می نويسند.پس چرا اين قانون را نوشته اند؟ آيا
خواسته اند زياد ازمردم فاصله نداشته باشند؟ يا شايد برعکس باشد و ميخواهند با
احترام به "سنت های هندی "، فاصله شان با مردم حفظ شود؟ برای پاسخ به اين معما بايد
اول به سوال های ديگری جواب داد:کدام سنت؟ کدام هندي؟



رابطه ی سنت،
مالکيت و "گه کاری
"



با پوزش از استفاده از کلمه ... به جای کلمه مدفوع در اين
عنوان، ولی گاهی اسامی و اصطلاحات عاميانه ی خودمان بهتر از کلمات رسمی و تشريفاتی
بوی گند اجناس و قضايايی را که دور و بر ما ميگذرد، به مشام می رساند. ولی برای
اينکه تصور نشود قصد بی احترامی داريم، ايندفعه از سه نقطه استفاده کرديم
.



برگرديم سر سوال ها: کدام سنت ها، کدام هندی ها؟ اين يک سوال
آکادميک نيست.حکمت اين نوع سوال های عاميانه هم مثل علم حساب و اقتصاد عاميانه از
خيابان و دم در مغازه ريشه ميگيرد. وگرنه اقتصاددانان در آکادمی های معروف دنيا يا
در بانک جهانی آقای ولفوويتز اکنون مشغول ارزيابی پيشرفت های عظيم "همه" ی هندی ها
در اثر آزادی و ولنگاری سرمايه در عين حفظ سنت های باستانی هستند
.



اول ببينيم کدام سنت هاست که در هند با تعصب و خيره سری عجيب و
بی سابقه ای پی گيری شده است. مثلا اين يکی رادر نظر بگيريم: پاک کردن مدفوع
انسان از چاه ها و فاضلاب ها توسط نيروی "لخت"انسانی يعنی مقنی گری و مستراح پاک
کنی بر اساس يک سنت 1500 ساله به پائين ترين کاست جامعه هند يعنی داليت ها سپرده
ميشود.
معمولا پاک کردن مدفوع از چاه های خشک وحمل آن روی سر و انتقال به مقصد
که کيلومترها با مبدا فاصله دارد، تماما توسط زنان داليت صورت ميگيرد. کار پاک کردن
فاضلاب های بزرک را مردان داليت انجام ميدهند. بنا بر يک گزارش در 2004، به نوشته
سانجيو پانديتا، تنها در

Karnataka

مرکز بنگلور يعنی پايتخت
Hi-Tech
هند، که آنرا
Silicon Valley

هند هم ميخوانند حدود 15000 زن داليت به اين کار اشتغال دارند. اين زنان
خود تعريف کرده اند که در تابستان ها به علت کم آبی بعد از کارنمی توانند دست
هاوبدن خود را بشويند و با همان دست های "...ی" نان بخور و نمير را توی گلو فرو
ميدهند و با همان لباس های "...ی" ميخوابند تا روز از نو و روزی از نو. اين زنان
گفته اند نميدانند که کار مستراح پاک کنی آنها در فصل تابستان سخت تر است يا
زمستان.
برای اينکه بدانيد چرا اين حرف را ميزنند بايد فيلم های تهيه شده از
اين زنان را هنگامی که آب آميخته به مدفوع از ظروف بالای سرشان روی سر و صورت و
لباس شان می ريزد و چند کيلومتر در گل و لای پيش ميروند تا سبدهای مدفوع را در مقصد
تلمبار کنند، تماشا کنيد.
به گزارش سانجيو پانديتا "مزد"ی که برای اينکار
وحشيانه و ضد انسانی به زنان داليت می پردازند درشهرداری های محلی رقمی برابر 30 تا
40 روپيه در روز"کمتر از يک دلار آمريکا" ست. در بخش خصوصی برابر است با: - حالا
معجزه رقابت "در اقتصاد جديد" و حکمت قصاب آدام اسميت را در استفاده بهينه از نيروی
کار ببينيد - 5 روپيه يعنی 11 درصد يک دلار برای هر خانه در هر ماه است.داليت های
مستراح پاکن در شهرداری از ساعت 6 صبح کارشان را شروع ميکنند و تا 11 شب ادامه
ميدهند. بوی گند مدفوع چنان که الکل به دماغ خود ميزنند که حس بويايی را از بين
ببرد.ماسک که هيچ حتی چکمه يا دستکش هم به پا و دست ندارند که حداقل اندکی کمک در
مقابل بيماری های عفونی باشد.حالا شما ميگوييد هندوهای کاست های محترم تر حق ندارند
وقتی ميگويند داليت ها حامل بيماری و عفونت هستند. تحقيقات پزشکی نشان ميدهد که
آنها به انواع بيماری ها دچارند و عمر اغلب آنها به 60 سال نمی رسد
.



شنيدنی است که وقتی جرمانی گرير فمينيست مشهور و جنجالی انگليسی
در روزنامه گاردين مقاله ای در باره غوغای برپا شده در زمينه برخورد نژاد پرستانه
به شيلپا شتی در برنامه بيگ برادر نوشت، از تمام حملات و انتقادات گزنده ای که گرير
به شيوه معمول خود به شيلپا شتی کرده بود، خانم شتی فقط به يک نکته به شدت اعتراض
کرد، بطوريکه گاردين به تصحيح و چاپ دوباره مقاله مجبور شد. اعتراض او اين بود که
ادعای گرير درست نيست و او يک تاميلی نيست. بلکه يک بنگالی مغرور و از مرکز پرآوازه
آن در دنيای اقتصاد آزاد يعنی

Karnataka
است.
همان شهری که 15000 زن داليت در آن مستراح پاک ميکنند. اما در اين شهر بازهم خبرهای
بيشتری هست
.



اندکی بعد دکتر سانجای آپارانتی
Dr Sanjay Aparanti

که در دپارتمان پليس شهر بمبی به عنوان مشاور کار ميکند ادعا کرد 70 دانس
بار باليوود که در
Karnataka
کار ميکنند
مراکز تن فروشی هستند. او اين تبليغات باليوود را که در اين دانس بارها رقاص های
موسوم به
Shetty girls
ميرقصيدند رد کرد و گفت حتی يک
Shetty girl

هم در اين بارها
نمی رقصيد، بلکه در اين دانس بارها داليت ها را به تن فروشی مجبور ميکردند. او گفت
90 درصد زنانی که در بمبی به معرض تن فروشی گذاشته ميشوند، از داليت ها هستند
.



به گفته سانجای آپارانتی اين زنان هرگز به فکر شکايت نمی افتند،
زيرا آنها ميدانند زندگی شان حتی ارزش صحبت کردن ندارد، بنابراين هيچ وقت بازی را
که باخت آن از قبل مسلم است شروع نمی کنند. "مزد"ی که به اين زنان پرداخت ميشود،
برابر همان "مزد"ی است که به زنان داليت مستراح پاک کن پرداخت ميشود. از اينجا
ميرسيم به "انتخاب آزادانه" در بازار آزاد. شما به يک زن داليت ساکن کارناتاکا در
سيليکون والی هند پيشنهاد ميکنيد کدام را انتخاب کند؟ مستراح پاک کنی يا تن فروشی
در دانس بار را؟ يک چيز مسلم است: سليقه در اين ,انتخاب ,هيچ نقشی بازی نمی کند
.



از نظر زيبايی ادبی کلام مشکل بتوان حکم صادر کرد که استفاده از
کدام اصطلاح برای کاری که زنان داليت ميکنند بهتر است، اما با اطمينان خاطر و بدون
هرگونه ملاحظه کاری و محافظه کاری و اتفاقا با تاکيد زياد بايد گفت کاری که نخبگان
صاحب مال که اکنون به شخصيت های اصلی "اقتصاد آزاد" تبديل شده اند، در اين جامعه
ميکنند "گه کاری" است وهيچ اصطلاح بهتری برای کار آن ها نميتوان پيدا کرد
.



ممکن است بگوييد اين ها به نخبگان صاحب مال و منال هيچ ربطی
ندارد، بلکه سنت هزاران ساله است. بعلاوه داليت ها در هند اقليتی بيش نيستند و تازه
دولت و جامعه رسمی و بين المللی هم برای برانداختن اين سنت تلاش ميکند. بی بی سی هم
درسال 2002 يک رپرتاژاز سنت تميزکردن مدفوع توسط داليت ها پخش کرد که ميتوان آن را
يکی از تکان دهنده ترين فيلم های مستند جهان خواند. بيش از اين چه ميتوان کرد؟



امااگر اين را بگوييد، اشتباه ميکنيد. زيرا اولا تعداد داليت
ها بيش از دو تا ملت ايران است يعنی 160 ميليون.
ثانيا مثل اينکه به عمق
پيچيدگی های جامعه هند فکر نکرده ايد. در اينصورت بايد توصيه کرد حداقل يکی از آثار
زيبای خانم آرونداتی روی بويژه "خدای چيزهای کوچک" او را بخوانيد تا بطور
گرافيک در جريان رابطه سنت، صاحبان قديمی مال و منال [و ميلياردرهای جديد اقتصاد
جديد]، و دوام "گه کاری" در دموکراسی هند قرار بگيريد
.



واقعيت اين است که تعداد زيادی از عجايب هند خيلی عجيب و متفاوت
از بقيه جهان درجه دو نيست. مساله به داليت های هندی محدود نيست. لايه به لايه سنت
در کشورهای دست دومی های جهان هست که لايه به لايه جمعيت را از لايه به لايه حقوقی
که سياستمداران ادعا و دولت ها تصويب ميکنند، محروم نگاه ميدارد: دختران را از
قانون منع خريد و فروش دختران خردسال، قربانيان تجاوز جنسی را از قانون منع مجازات
قربانيان تجاوز ، کودکان را از قانون منع کار کودکان، بزرگسالان را از قانون منع
برده فروشی و غيره... وقتی به يکی از آن "کال سنتر"ها برخورد کرديد که توماس فريدمن
در وصف آن در نيويورک تايمز ستايش نامه مينويسد، بايد نگاهتان را چند متر آنطرف تر
بيندازيد تا به گفته گريش ميشرا تحليل گر مطلع هندي، چادرهايی را ببينيد که کودکان
کار توی آن نشسته اند و برای آسفالت خيابان سنگ می شکنند. صاحبان مال و منال چه در
,اقتصاد قديم, و چه وقتی که طی دهه های اخير وارد ,اقتصاد جديد, شدند نهايت بهره
برداری را از سنت ها کرده اند. برپايه استفاده از سنت های کهنه که انسان را اينقدر
بی قيمت کرده است، تعداد ميلياردرهای هندی در ,اقتصاد جديد, بنا بر گزارش امسال
مجله فوربس از تعداد ميلياردرهای ژاپنی فراتر رفت و آنها با 191 ميليارد دلار در
راس جدول ميلياردر های آسيايی قرار گرفتند و در حاليکه متوسط رشد تعداد ميلياردرها
در جهان در فاصله 2005 تا 2006 اندکی بيش از 23 درصد بود، در هند به رقم حيرت
انگيز64 درصد رسيد
.



به گفته سانجيا پانديتا پليدی کار پاک کردن مدفوع توسط داليت
ها را در 1901 مهاتما گاندی مطرح کرد اما 90 سال طول کشيد تا قانونی برای منع آن
تصويب شد.
اتفاقا
Karnataka
نخستين
ايالتی بود که در دهه 70 قانونی برای منع اين کار تصويب کرد. اما عليرغم اين،داليت
های هندی همچنين به اين کار اشتغال دارند. چطور است که اين سنت ها پايدار ميمانند؟
چرا نيروهای دموکرات و احزاب پيشرو که تعداد آنها در دموکراسی قديمی و بزرگ هند کم
هم نيست ، نميتوانند به جايی برسند و اين سنت ها را براندازند؟



برای پاسخ مشخص به اين سوال خوب است به عروسی های قرن و شيلپا
شو برگرديم، و اخبار پشت و روی صحنه را با دقت بخوانيم
.



در دوره اخير برپاکنندگان عروسی های قرن با کمک گرفتن از هزارها
پليس ميهمانی اصلی جشن های قرن خود را "خصوصی " نگه ميدارند و فقط عکس های سرگرم
کننده آن را به رسانه های جنجالی ميفروشند. اما اگر به ليست ميهمانان خصوصی که به
رسانه ها درزپيدا ميکند نگاه کنيم، در آنها اسامی عجيب و غريبی را می بينيم: مشاهير
هنری هندی و آمريکايی و انگليسي، روسای بانک های هندی و بين المللي،سهامداران رسانه
های هندی و بين المللي، سياستمداران هندی و جهانی و در کنار آنها برهمن هاو روسای
کاست های والامقام هندی ، که اغلب آن ها خودشان ميلياردرهای صاحب صنايعی مثل نفت،
آهن، پارچه بافی ،نقل و انتقال پول، اجاره کار به جهان بويژه به آمريکا و غيره
هستند و بسياری از آنها هم همان کسانی هستند که حفظ سنت های هندی را يکجا قبول
دارند: هم سنت زيبای ساری پوشيدن را، هم سنت نجيبه بودن و آشپز خوب بودن زن را چه
به شيوه دلربا و قابل نمايش شيلپای ملوس و چه به شيوه کلفتی های غير قابل نمايشي،
وبالاخره چه تقسيم جامعه به داليت ها و هندو ها، نجس ها و مقدس ها و تقسيم بندی های
بی پايان به کاست ها و رتبه ها را. دفاع از سنت های عقب مانده کاستی برای آنها
چندين فايده دارد: حفظ موقعيت ممتاز و خداگونه خودشان در جامعه، دسترسی به آدم هايی
که جان شان ارزشی ندارد چه برسد به کارشان، حفظ مقام بين المللی در بازار گلوبال از
طريق در اختيار قرار دادن ,ظرفيت های بی نظير و کم هزينه برای بهره برداری بهينه,،
و بالاخره افزودن بر ثروت های افسانه و بالا رفتن در جدول ميلياردر های فوربس
.



در بسياری از اين منافع، همه ميهمانان حس مشارکت دارند. اما
گاهی برخی از آنها در حيرت اند که چرا يک بوسه بی گناه، چنين آشوبی بر پا ميکند.
امان از فرهنگ عقب مانده! اما اين فرهنگ عقب مانده توسط نيروهای تاريکی هدايت ميشود
که ظاهر بسيار خوش آب و رنگ و دلربايی دارند. ضمنا نبايد از خاطر برد که نفوذو قدرت
اين نيروهای تاريک در داخل هند و حمايت بين المللی از آن ها در بازار تجارت، سياست
و نيز در رسانه های جهان به حدی است که حتی احزاب و مقامات رسمی جناح "چپ" هند
هم برای اينکه بتوانند در پارلمان ها يا ايالات محلی کرسی و مقام به دست بياورند،
اول زد وبندها با برهمن ها و راجه ها و صاحبان صنايع را طی پچ پچ های در گوشی در
ميهمانی های خصوصی به عمل می آورند و به توافقات لازم دست می يابند، بعد به جمع
آوری رای برای صندوق ها می پردازند.
,جنگ سنت و تجدد, هم به مقادير زياد در
همان پچ پچ های در گوشی و بسته به زور طرفين حل و فصل ميشود. در نتيجه گاهی تصويب
يک قانون بديهی 90 سال طول ميکشيد و اجرای کامل آن...؟
!