یکشنبه، دی ۰۵، ۱۳۸۹

آزادی

آزادی با پاهای برهنه، کوفته، آماس کرده، شگفت زده،
و تُف بر سر و روی افتاده، لنگان لنگان گام بر می دارد.
اما سرت سلامت باشد! روزی کفش به پا خواهی داشت،
و شاید هم –کسی چه می داند؟- جوراب.
آزادی، روزی تو نیز کلاه گرم خواهی داشت
با لبه های بلند برای حفاظت گوش ها؛
آن گاه تو را در راه ها
از بادها و توفان ها باکی نخواهد بود.
و مردم دیگر به دریغ و افسوس در برابرت سر تکان نخواهند داد؛
حتی چه بسا تو را به خانه ی خود راه دهند و اطعام کنند...

liberte

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر