سه‌شنبه، آبان ۰۲، ۱۳۹۱

يك نامه خواندني از ملكم خان به ناصرالدين شاه


دنیای اقتصاد – شماره 2760 – مورخ 23/07/1391

چه بايد كرد؟

گروه تاريخ اقتصاد- اين نامه به قلم ملكم‌خان، انديشمند بزرگ به تاريخ چهاردهم ماه ذي‌الحجه‌الحرام 1294 در لندن تحرير يافته و به عنوان نامه‌اي رسمي به تهران ارسال شده است.در پشت آخرين صفحه آن ناصرالدين شاه به خط خود نوشته است:
«انشاءاله تعالي اين پاكت را در حضور ملكم خان باز نماييد و خوانده شود در ايران فهميده نمي‌شود.»

متن نامه چنين است:
جناب رفيق فدايت شوم مي‌خواهيد بدون طول و تفصيل بنويسم كه چه بايد كرد جواب بنده از اين قرار است: از خلق فرنگستان صد كرور پول بگيريد.از دول فرنگستان صد نفر معلم و محاسب و مهندس و صاحب منصب و اقتصاددان و كارشناس امور اداري بخواهيد. اين صد نفر معلم و صاحب منصب را در تحت ده نفر وزير ايراني مامور نماييد كه وزارتخانه‌ها و كل شقوق اداره دولت را موافق علوم اين عهد نظم بدهند.از ممالك فرنگستان بيست كمپاني بزرگ به ايران دعوت نماييد و به آنها امتيازات بدهيد كه صد كرور تومان ديگر به ايران بياورند و مشغول شوند به آن احداثات معظم كه در زبان فارسي اسم هم ندارند.به راهنمايي اين اقتصاددانان و به توسط اين كمپاني‌ها راه‌هاي آهني ايران را از چندين جا شروع كنيد.در هر يك از ممالك ايران بانك‌هاي تجارتي و بانك‌هاي ملكي و بانك‌هاي زراعت بسازيد.معادن و آب‌ها و جنگل‌هاي ايران را موافق همان اصول كه در جميع دول معمول است، به كار بيندازيد.ديوان خانه‌هاي تجارتي ما را موافق قواعدي كه مقتضي تجارت اين عهد است، نظم بدهيد.رسوم و شرايط تقسيم و تحصيل ماليات ما كه الان از جمله علوم عميق دنيا شده است موافق اين علوم تغيير و ترتيب تازه بدهيد.گمرك‌هاي داخله ما را به كلي موقوف نماييد.از براي خالص‌جات ما به توسط اين كارشناسان امور اداري يك اداره مخصوص ترتيب بدهيد.مساله پول ايران كه يكي از اسباب ناگزير زندگي مفت و الان معايب آن علاوه بر خرابي تجارت ما به افتضاح دولت شده است، بدهيد.هزار نفر شاگرد به فرنگستان بفرستيد نه اينكه مثل سابق هر كدام دو سه زن بگيرند. بلكه تا ده سال در مدرسه‌هاي اينجا محبوس بمانند؛ به طوري كه ثلث آنها در زير كار بميرند و باقي ديگر آدم شوند.اصول كار اينها هستند.كارهاي كردني اينها هستند.تنظيماتي كه فرنگستان از سفر همايون متوقع بود اينها هستند.شكي نيست كه هيچ يك از اين كارها به عقل ايران ما درست نمي‌آيد. شكي نيست كه اگر كسي جرات بكند و اين مطالب را در مجلس وزراي ما به زبان بياورد همه متفقا حكم بر سفاهت گوينده خواهند كرد؛ وليكن جناب شما كه در حق بنده هنوز في‌الجمله حسن ظني داريد بايد در اينجا بعضي توضيحات را به دقت گوش بدهيد:خيالات و كارهاي فرنگستان عموما به نظر ما اغراق و عجيب و بي‌معني مي‌آيد.چرا؟سببش اين است كه در ايران هوش و ذهن و فراست طبيعي خود را با عموم دنيا به كلي مشتبه كرده‌ايم جميع آن مطالب علمي را كه عقلاي ساير ملل به جهت تحصيل آن عمرها صرف مي‌كنند، ما مي‌خواهيم در ايران بدون هيچ زحمت و به هوش و ذهن طبيعي خود در آن واحد درك كنيم اين طرز تحقيق ما يك وقتي چندان عيب نداشت، اما حالا به كلي معيوب است.كارهاي دنيا يك وقتي ساده بود و هر كس معني آنها را به حكم هوش و ذهن طبيعي مي‌توانست به سهولت درك كند. مهندسي عهد هوشنگ «حسابداني حسن صباح» و وزارت كريم‌خان زند چندان عمق و امتيازي نداشت كه فراست طبيعي نتواند معني آنها را بفهمد، وليكن در اين عهد تازه به واسطه ترقيات علوم چنان اسباب و معاني عجيب بروز كرده كه هوش طبيعي بدون علم كسي هرگز قادر به ادراك آنها نخواهد بود.
هوش ذهني بي‌علم چگونه مي‌تواند بفهمد كه محالات تلغراف و تصوير عكس را چطور ممكن ساخته‌اند. هوش و ذهن مستوفي‌هاي كابل چطور مي‌تواند قبول كند كه در فرانسه دو سه نفر وزراي خود را در يك سال دو هزار كرور پول قرض كردند.اينها مطالبي هستند كه به جهت فهميدن دقايق آنها يك عمل سليم بايد اقلا سي سال مشغول چندين علوم مختلف باشد.ما در ايران از جميع آن علوم تازه كه قانون به كارهاي فرنگستان دارد بي‌خبر هستيم «يعني در هيچ مدرسه و در هيچ كتاب آن علوم را درس نخوانده‌ايم وليكن اين بي‌عملي ما هيچ تقصير نيست. وزراي ساير دول نيز از اغلب اين علوم بي‌خبر هستند. تكاليف وزرا به هيچ وجه اين نيست كه داراي جميع علوم باشند، نكته واجب اين است كه هوش و ذهن شخص خود را با علوم دنيا مشتبه نكنند.»
در انگليس يك دستگاهي هست كه قدرت و امنيت و جان ملت انگليس بسته به آن است و اين دستگاه عبارت است از وزارت بحريه. در اين اوقات انقلاب و احتمال جنگ عمومي خواستند اين دستگاه را محكم‌تر و معتبرتر بكنند. چه كردند؟ يك شخصي را آوردند وزير بحري كردند كه هرگز در خدمات بحريه و عسگريه نبوده و از اوضاع دريا و كشتي اصلا اطلاعي ندارد. به همين طور اغلب مي‌بينيم بر سر دستگاه‌هاي بزرگ چنان آدم‌ها مامور مي‌شوند كه از علوم مخصوصه آن دستگاه به هيچ وجه بويي نشنيده‌اند.با وصف وزراي بي‌ربط چطور مي‌شود كه نظم امور اينها ساعت به ساعت در ترقي است؟ سببش همان است كه عرض كردم:وزراي فرنگستان هوش و ذهن خود را با وسعت علوم دنيا مشتبه نمي‌كنند. هر علمي را كه در مدرسه تحصيل نكرده‌اند بدون خجالت مي‌گويند ما اين علوم را نخوانده‌ايم و به حكم اين اعتراف حكيمانه هميشه تحقيق مسائل عمده را رجوع به اصحاب علم مخصوص مي‌نمايند.برخلاف اين رسم فرنگستان، ما در ايران تحقق جميع مسائل را منحصرا رجوع به هوش و ذهن شخصي خود مي‌كنيم – در هر كار هوش و سليقه شخصي خود را حكم مطلق قرار مي‌دهيم علم و تحصيل از براي ما هيچ است. مسائل علمي از آن عميق‌تر و مشكل‌تر نباشد حكم آن را در آن واحد جاري مي‌كنيم. هيچ لازم نيست از وزراي ما بپرسند كه اين علوم و كمالات را در چه زمان و در چه كتاب تحصيل كرده‌اند. چون هوش و ذهن دارند كافي است. جميع علوم را نخوانده مي‌دانند «نمي‌دانم» و «نخوانده‌ام» در زبان ايشان كفر است. دانستن جزو منصب است. خيال مي‌كنند كه اگر احيانا در يك مساله بگويند نمي‌دانم شأن و منصب شخص آنها به كلي خواهد رفت.قسم مي‌خورم كه در ميان اين صد نفر فرنگي كه در تهران هستند يك نفر نيست كه جرات بكند بگويد من اكونومي پولتيك مي‌دانم، اما جميع اهل درب خانه ما كل اين علوم را در سينه خود مضبوط دارند! اگر از سفراي انگليس و فرانسه بپرسند بانك را چطور ترتيب مي‌دهند. يقينا بلاتامل جواب خواهند داد كه اين مطلب علوم مخصوص لازم دارد و ما نخوانده‌ايم و نمي‌دانيم، اما اگر اين مساله را رجوع به مجلس وزرا كنيم نه تنها جميع وزرا بر كل دقايق آن احكام قطعي جاري خواهند كرد، بلكه فراش‌هاي خلوت ما نيز جميع معايب آن را در آن واحد خواهند شكافت.ارسطو كه يكي از اعظم عقول دنيا محسوب مي‌شود هرگاه حالا زنده بشود با جميع علوم و عقل خود نمي‌تواند بدون تحصيل علوم تازه بفهمد استقراض دولتي يعني چه اما شهاب‌الملك مرحوم و امثال غير مرحوم او با علم نخوانده همه نكات اين عمل را كاملا مي‌دانند...!دول فرنگستان به جهت ترقي علوم اكونومي پولتيك كرورها خرج مي‌كنند و چندين هزار نفر عمر خود را در تحصيل اين علوم تلف مي‌نمايند تا اينكه چند نفر اكونوميست پيدا مي‌‌شوند. در ايران هيچ احتياج به اين نقل‌ها نيست ما همه اكونوميست كامل هستيم بانك و راه‌آهن و علوم ماليه و علوم اداره همه در نظر ما مثل آب سهل و روشن است. مادامي كه در ايران وضع تحقيق ما اين است، مادامي كه وزراي ما همه علوم را نخوانده مي‌‌دانند، بديهي است كه در ايران هيچ كار تازه ممكن نخواهد بود.پس چه بايد كرد؟اولا آن فضول‌هاي احمق كه مي‌گويند ما همه اين كارها را فهميده و همه اين علوم را مي‌دانيم بايد آنها را از مجلس وزرا بيرون كرد.ثانيا آن اشخاص با‌شعور كه مي‌گويند ما از اين علوم بي‌خبر هستيم؛ ولي اجراي اين كارها را موافق عقل از براي ايران واجب و ناگزير مي‌دانيم بايد دست اين اشخاص را بوسيد و ايشان را مامور كرد كه اين قبيل كارها را مجري بدارند.سرتان را به تاسف حركت مي‌دهيد و آهي مي‌كشيد كه اين ناظم‌الملك ساده‌لوح چرا به اين شدت از اوضاع ايران بي‌خبر است مضموني كه مي‌خواهيد به من جواب بنويسيد اين است كه اي رفيق اينجا ايران است... «صد باد صبا اينجا بي‌سلسله مي‌رقصند» مستوفي‌ها صد نوع مضمون خواهند گفت، علما پوست ما را خواهند كند.
اين تعرضات كهنه حالا ديگر واقعا بدتر از فحش است. هرگاه اين كارها كه ذكر شد با دين اسلام به قدر ذره‌اي مخالفت داشته باشند يا به دستگاه علما سر مويي ضرر برسانند يا از مداخل و اعتبار مستوفي‌ها چيزي كم بكنند ايراد شما بجا مي‌شود وليكن در نيم ساعت مي‌توان مثل آفتاب روشن كرد كه مصلحت ملا و مستوفي و خير دين و دولت در اجراي اين كارها و مجبورا و منحصرا بسته به اين كارهاست.با صد كرور سرمايه و با آن تدابير معجزنما كه ساير دول را غرق نعمت كرده در دو سال محصولات ايران سي‌چهل مقابل بيشتر خواهد شد يعني حالا هر قدر غله و ابريشم و ترياك و تنباكو به عمل مي‌آيد، سي‌چهل مقابل بيشتر به عمل خواهد آمد و همين كه محصولات ايران سي‌‌چهل مقابل زيادتر خواهد شد و آن وقت ملا و مستوفي، رعيت و لشكر، نوكر و پادشاه در جميع امور خود، چنان وسعتي پيدا خواهند كرد كه از تصور حالت امروزه خود وحشت نمايند.
مطالب را بيش از اين شرح نمي‌دهم. به سليقه بنده كارهاي كردني عبارت از همان فقرات است كه ذكر شد.
هرگاه اين كارها را به ميزان ذهن و فراست شخصي خود بسنجيم شكي نيست كه همه معيوب و مضر و بي‌معني و محال به نظر خواهد آمد؛ اما هرگاه اين كارها را از روي علوم معينه تحقيق كنيم بلاتامل تصديق خواهيم كرد كه اجراي آنها سهل و طبيعي و موافق دين اسلام و متضمن نجات دولت است.
معني اين كارها خواه مقبول، خواه مردود با اجراي اين كارها خواه مشكل، خواه آسان جان مطالب اين است كه خارج از اين كارها هرچه بكنيم در نظر فرنگستان بي‌معني جزو بازيچه و اسباب تمسخر و مايه تضييع عمر دولت خواهد بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر